پس از انقلاب با وجود محدودیتها و تحریمهایی که متوجه موسیقی شد، فعالیت ارکستر سمفونیک تهران برای مدتی متوقف شد. اما با تغییر نگاه حاکمیت و کنار گذاشته شدن برخی ممنوعیتها، این ارکستر تنها به اجرای رپرتوارهای انقلابی و سفارشی محدود شد. حضور نوازندگان ارکستر در جبهههای جنگ و اجرا برای رزمندگان، تلاشی برای زنده نگهداشتن این مجموعه بود. در ادامه، بهتدریج اجرای رپرتوارهای کلاسیک نیز از سر گرفته شد و ارکستر بار دیگر به مسیر حرفهای خود بازگشت.
ارکستر ملی ایران نیز در سال ۱۳۷۷ با ابتکار دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با هدف اجرای آثار آهنگسازان ایرانی تأسیس شد. نخستین اجرای این ارکستر با رهبری فرهاد فخرالدینی و خوانندگی محمدرضا شجریان روی صحنه رفت. در سالهای نخست، همکاری این ارکستر با شجریان و سپس با خوانندگان جوانتر، جایگاه ویژهای برای آن ایجاد کرد. با این حال، در سال ۱۳۸۸ و همزمان با تغییرات مدیریتی، فخرالدینی از سمت خود کنارهگیری کرد و ارکستر وارد مرحلهای جدید و پرچالش شد.
در دورهی دوم ریاستجمهوری احمدینژاد، هر دو ارکستر از زیرمجموعهی دفتر موسیقی به بنیاد رودکی منتقل شدند؛ تصمیمی که در نهایت به توقف کامل فعالیت آنها منجر شد. این وضعیت تا سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ ادامه یافت، زمانی که ارکسترها پس از چند سال تعطیلی بار دیگر آغاز به کار کردند. با این وجود، حواشی مربوط به انتخاب رهبران دائم، مشکلات استخدامی، استعفاهای دستهجمعی نوازندگان و دیگر مسائل، هیچگاه اجازه ندادهاند که این دو مجموعه دورهای طولانی از فعالیت منسجم و هدفمند را تجربه کنند.
در دولت کنونی نیز این چالشها همچنان پابرجاست. ارکسترهای ملی ایران و سمفونیک تهران زیر نظر بنیاد فرهنگیهنری رودکی فعالیت میکنند. برخلاف گذشته، ریاست هیئت مدیرهی این بنیاد بر عهدهی معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ است و بنیاد مستقیماً زیر نظر وزیر فرهنگ اداره میشود، نه معاونت هنری. گفته میشود معاون هنری وزارت پیش از انتشار چارت جدید، خواستار بازگرداندن ارکسترها به دفتر موسیقی بوده، اما این درخواست تاکنون بیپاسخ مانده است. دفتر موسیقی نیز معتقد است که ادارهی ارکسترها بخشی طبیعی از وظایفش است.
در مقابل، بنیاد رودکی با سرعت بخشیدن به فعالیتهای خود، شورای ارکسترها را تشکیل داده و حتی اقدام به راهاندازی «ارکستر سازهای ایرانی» کرده است. با این حال، سرنوشت «گروه کُر دفتر موسیقی» که همزمان با ارکسترها تعطیل شد، همچنان در ابهام باقی مانده و هیچ مقام مسئولی دربارهی آن اظهار نظر نمیکند.
در ماههای اخیر، بنیاد رودکی اجرای رپرتوارهای سفارشی در شهرستانها را نیز در دستور کار قرار داده است. از سوی دیگر، معاونت هنری وزارت فرهنگ نیز بهتازگی از «ارکستر سمفونی جوانان و گروه کُر» رونمایی کرده که نخستین اجرای آن در موزهی هنرهای معاصر برگزار شد.
اختلافات مدیریتی میان معاونت هنری و بنیاد رودکی بر سر ادارهی این دو ارکستر، آسیبهای جبرانناپذیری بر جای گذاشته است. نبود برنامهریزی بلندمدت و تمرکز بر اجراهای مناسبتی و سفارشی با تمرینهای کوتاه، سطح کیفی این ارکسترها را به شدت کاهش داده است. چنین ارکسترهایی نیازمند انسجام، برنامهریزی راهبردی و تمرینهای منظم هستند تا هم توان نوازندگان حفظ شود و هم کیفیت آثار قابل دفاع باشد. در حالی که این دو ارکستر که میتوانست امروز بهعنوان نمونه و الگویی مناسب در ارکسترهای کشور مطرح باشند، سطح کیفی شان از برخی ارکسترهای خصوصی که با مشکلات عدیده سرو کار دارند نیز پایینتر است.
*منتقد و پژوهشگر موسیقی