عصرایران- پیشْپَرْدهخوانی، اجرای نمایشِ کوتاه فکاهی یا طنزآمیزِ تکنفرهای و بعضا دونفره ای که در یک دورۀ خاص در تماشاخانههای تهران و برخی از شهرستانها، پیش از نمایش اصلی، یا در فاصلۀ بین دو پردۀ نمایشِ اصلی، همراه با موسیقی اجرا میشد
یکی از پیش پرده خوانان مشهور تهران قدیم کسی نبود جز عزت الله خان انتظامی عزت عرصه بازیگری ایران. او سال ها پیش با خسرو شهریاری مصاحبه یا در این زمینه انجام داد که در کتابی با نام « پس پشت سحر» توسط انتشارات کاوشگر منتشر شد. حال در این مجال به ذکر خاطره جالبی از او که در این کتاب آمده است می پردازیم:
«مضمون ها از موضوعات مربوط به ویژگی های پاره ای از فرنگ رفته ها یا حتی فرنگ ندیده های فرنگی شده، مشکلات و دعواهای خانوادگی، زد و خورد عروص و مادر شوهر، دردسرهای ازدواج، رابطه ی زن و شوهر، عشق های سبک جدید به هجو برخی از عنصرهای تمدن جدید و موضوعات انتقادی، اجتماعی و سیاسی روز تکامل یافت. هر تماشاخانه برای خود خواننده ای داشت که مردم گاهی تنها به خاطر همان خواننده یا فلان پیش برده خوان راهی تماشاخانه می شدند.
البته متن این پیش پرده ها باید اول مجوز می گرفت و آن از این قرار بود که ابتدا بایستی پیش پرده را روی کاغد نوشته یا تایپ کرده و تحویل دفتر سانسور که خانمی آمریکایی در وزارت کشور با نام میس کوک عهده دارش بود تحویل می دادیم.
در آن جا پیش پرده را بدون اهنگ برایش می خواندند او پس از تصویب به این معنی که تند و انتقادی نیست مهری در پای ورقه می زد و این به معنای اجازه اجرای این پیش پرده بود.
من که علاقه مند به خواندن پیش پرده های سیاسی بودم و می کوشیدم هرچه بیشتر شعرهای انتقادی بخوانم و به این طریق عقده درونی زمان خود را خالی کنم شیوه ای برای فرار از سانسور یافتم. این شیوه از این قرار بود که در اتاق میس کوک با ورقه ای که پیش پرده روی آن نوشته شده بود حاضر می شدم سرشوخی را باز می کردم و آن قدر در اتاق می ماندم تا میس کوک برای کاری از اتاق خارج شود من هم بلافاصله مهر اجازه نامه را از روی میز برداشته و روی چند ورقه ی سفید می زدم. بعد پیش پرده هایی که می خواندم روی این ورقه های مهر شده می نوشتم. وقتی مامور تماشا خانه برای دیدن اجازه نامه می آمد آن را نشان می دادم و اگر اعتراضی به تندی مطلب دات مهر اجازه نامه خاموشش می کرد. اما یکی از پیش پرده ها که داستان شد برای ما اسمش بود « بهشت برین» و در زمان نخست وزیری قوام السلطنه روی آهنگ ترکی « آی بری باخ» ساخته شده بود. شعرهای این پیش پرده سراسر تعریف و تمجید از دولت بود. اما در فاصله بندها به جای همسرایی فریاد می زدند قاسم کوری قاسم کوری.
شخصیت قاسم کوری مظهر دروغ و تکذیب بود و این یعنی هر چی تو شعر پیش پرده گفتیم دروغ بود.
وقتی این قطعه در سال 1324 در تماشاخانه اجرا شد چندین بار پلیس مراجعه کرد و اجازه پیش پرده را خواست. من هم به آنها اجازه ساختگی را نشان دادم. شب بعد در بین اجرای پیش پرده پلیس به روی صحنه هجوم آورد و جلو چشم تماشاگران مرا کتک زد و به کلانتری برد فردای آن روز هم تحویل زندان شدم.
روزنامه ها هم فردایش نوشتند « هنرمندان زنجیر اسرات را می کنند.»
اما متن پیش پرده:
ز سعی دولت دگر
مملکت آباد شده
قلب حزین همه
ز غصه آزاد شده
لطف سران وطن
شامل افراد شده
بساط ظلم و ستم
یکسره بر باد شده
سال و ماه ارزونیه
روز و شب مهمونیه
بساط اعیونیه
ای عمو
اندرین سال به خدا
درد تو می شه دوا
دیگه پشت وزرا
بد نگو
اگر که اهل دلی
به گفته ام کن یقین
شکر خدا مملکت
شده بهشت برین.
همسرایان: « قاسم کوریه، قاسم کوریه، قاسم کوریه، قاسم کوریه»