او این اقدام را در اعتراض به آنچه «تحمیل ایدئولوژی وُک» و نمایش شخصیتهای همجنسخواه در محتوای کودکانه نتفلیکس میداند، توجیه کرده است. این فراخوان بلافاصله بازتاب گستردهای در فضای مجازی پیدا کرد و نهتنها موجی از واکنشهای سیاسی و فرهنگی بهراه انداخت؛ بلکه تاثیرات اقتصادی فوری نیز بههمراه داشت. ارزش سهام نتفلیکس تنها در ۲۴ ساعت پس از آغاز این کارزار حدود ۴.۳ درصد کاهش یافت و بیش از ۱۵میلیارد دلار از ارزش بازار آن کاسته شد.
این فراخوان ایلان ماسک که در ابتدا با چند توییت شروع شد، خیلی زود ابعاد گستردهتری یافت و به کاهش محسوس ارزش سهام نتفلیکس منجر شد. به گزارش گاردین و یاهو فایننس شرکتی که تا پیش از این، نزدیک به ۵۰۰میلیارد دلار ارزش بازاری داشت. ماجرا از بازنشر ویدئویی آغاز شد که بخشی از انیمیشن «Dead End: Paranormal Park» را نشان میداد. سریالی که شخصیت اصلی آن اظهاراتی در باب دیدگاههای خود دارد که به گفته ناظران لازم نیست در این سن و سال کودکان با این مفاهیم آشنا شوند. این انیمیشن که با ردهبندی سنی TV-Y۷ (مناسب برای کودکان بالای ۷ سال) در نتفلیکس منتشر شده، سال گذشته لغو شده ولی همچنان در دسترس است.
ماسک در واکنش به این ویدئو نوشت: «این درست نیست» و در ادامه، با استفاده از استعارههایی مانند اسب تروآ، محتوای نتفلیکس را به تزریق ایدئولوژی «وُک» (Woke) در پوشش برنامههای کودکانه متهم کرد. او همچنین نوشت: «برای سلامت فرزندانتان، نتفلیکس را لغو کنید.» و سپس در توییتی دیگر، با اشاره به جنجالهای سیاسی مرتبط با یکی از سازندگان انیمیشن که پس از ترور چارلی کِرک، فعال راستگرای آمریکایی، او را «نازی تصادفی» نامیده بود، نتفلیکس را متهم کرد به استخدام افرادی که «قتل را جشن میگیرند و محتوای مستهجن به کودکان تحمیل میکنند.»
در ادامه، او در شبکه اجتماعی ایکس پستهایی منتشر کرد که در آنها نتفلیکس را متهم به « پرداخت عامدانه پول برای تولید محتوای مستهجن برای کودکان»، «پیشبرد پروپاگاندای جنسیتی» و «نقض آزادی بیان از طریق بیانِ خریداریشده» میکرد. همزمان با این پستها، هشتگهایی مانند #CancelNetflix در شبکههای اجتماعی ترند شد و بسیاری از کاربران محافظهکار با ماسک همراه شدند. این واکنشها، تنها به فضای مجازی محدود نماند. سهام نتفلیکس تنها در چند روز، به آماری دیگر تا بیش از ۱۷میلیارد دلار کاهش یافت و این در حالی بود که پیشبینیها برای سال ۲۰۲۵ رشد قابلتوجهی برای این پلتفرم متصور بودند. همچنین نتفلیکس در آستانه انتشار گزارش درآمد سهماهه سوم خود در پایان ماه جاری قرار دارد.
از آنجا که این شرکت دیگر بهصورت فصلی آمار مشترکان خود را منتشر نمیکند، ارزیابی تاثیر کوتاهمدت این کارزار بر تعداد کاربران دشوار خواهد بود. در آخرین گزارش مالی، نتفلیکس فراتر از انتظارات والاستریت ظاهر شد و پیشبینی درآمد سالانه خود را افزایش داد؛ هرچند برخی تحلیلگران معتقدند این عملکرد نیز نتوانسته انتظارات بالای بازار را بهطور کامل برآورده کند. نتفلیکس انتظار دارد در سهماهه سوم، درآمدی برابر با ۱۱.۵۳میلیارد دلار و سود هر سهمی معادل ۶.۸۷ دلار داشته باشد که هر دو از پیشبینیهای اولیه بازار بالاتر است.
برای کل سال مالی نیز این شرکت اکنون درآمدی بین ۴۴.۸ تا ۴۵.۲میلیارد دلار پیشبینی میکند؛ رشدی که ناشی از عملکرد مثبت طرح اشتراک همراه با تبلیغات، مزایای نرخ ارز خارجی، و حفظ سطح تعامل کاربران است. مدیران شرکت گفتهاند که فروش تبلیغات در مسیر دو برابر شدن قرار دارد. همچنین، فصلهای جدیدی از سریالهای پرطرفدار مانند «ونزدی»، «چیزهای عجیب» و «بازی مرکب» به همراه گسترش پخش زنده ورزشها میتوانند به حفظ روند رشد کمک کنند. با این حال، شرکت هنوز هیچ موضع رسمی یا بیانیهای در قبال این کارزار منتشر نکرده است. این سکوت، به اعتقاد بسیاری، یک استراتژی حسابشده برای کنترل بحران است؛ تلاش برای اجتناب از درگیری مستقیم با چهرهای بانفوذ مانند ماسک و پرهیز از تشدید فضای قطبی در بازار.
از سوی دیگر، این اتفاق تنها یک جنجال رسانهای ساده نیست. حمله ماسک به نتفلیکس، لایههایی پیچیدهتر دارد که به زمینههای فرهنگی، سیاسی و حتی شخصی بازمیگردد. او مدتهاست جنبش «وُک» را که ابتدا با هدف آگاهیبخشی در برابر بیعدالتیهای نژادی شکل گرفت و بعدها به گفتمانی گستردهتر در زمینه جنسیت، هویت و عدالت اجتماعی تبدیل شد، «ویروس ذهنی» مینامد. به باور او، این ایدئولوژی در حال فاسدکردن شرکتهای آمریکایی است و شایستهسالاری را به حاشیه رانده است.
اما این مخالفت صرفا بر پایه دیدگاههای سیاسی نیست. ماسک خود پدری است که دختری تغییر جنسیتداده به نام ویوین ویلسون دارد. ویوین چند سال پیش جنسیت خود را تغییر داد و در درخواست قانونی تغییر نامش نوشته بود: «دیگر با پدرم زندگی نمیکنم و نمیخواهم هیچگونه رابطهای با او داشته باشم.» ماسک در پاسخ گفت که «فرزندم را عملا از دست دادهام» و مدعی شد که «ویروس ذهنی وُک» باعث ازهمپاشیدگی رابطهاش شده است. این تجربه شخصی، مخالفت ایدئولوژیک او را برجستهتر کرده و در میان گروههای محافظهکار، به او نوعی مشروعیت و اعتبار داده است. واکنشها از سوی هنرمندان نیز درخور توجه بوده است.
نکته مهم دیگر، اثرات غیرمستقیم این کارزار بر صنعت سرگرمی است. تحلیلگران هشدار دادهاند که موجی از خودسانسوری ممکن است در میان پلتفرمهای استریم و استودیوهای تولید محتوا شکل بگیرد؛ چراکه این شرکتها برای پرهیز از درگیری با چهرههایی چون ماسک یا ورود به میدان نبردهای فرهنگی، ممکن است از سرمایهگذاری روی موضوعات حساس و جنجالی، عقبنشینی کنند.
این وضعیت، پرسشی بنیادین در عصر پلتفرمهای تحت مالکیت ابرثروتمندان ایجاد میکند. از سوی دیگر، کارزار ماسک علیه نتفلیکس نشان داد که هیچ اثر فرهنگیای در دنیای امروز صرفا «فرهنگی» نیست. یک انیمیشن میتواند آغازگر موجی باشد کهمیلیاردها دلار ارزش بازار را جابهجا کند و پرسشهای عمیقی درباره آینده صنعت رسانه، تربیت کودکان، مرزهای آزادی بیان و قدرت الگوریتمها در عصر سرمایهداری دیجیتال ایجاد کند. با این اوصاف، ماجرای ماسک و نتفلیکس، بیش از هر چیز، یادآور این واقعیت است که پلتفرمها نهفقط ابزار سرگرمی یا بیان، بلکه میدانهای اصلی قدرت در جهان امروز هستند.