معیشت همچنان مهمترین دغدغه مردم ایران است. با وجود افزایش رسمی دستمزدها در سال ۱۴۰۴، سرعت سرسامآور رشد قیمتها در بازار باعث شده نهتنها قدرت خرید مردم بهبود نیابد، بلکه زندگی برای بخش بزرگی از جامعه دشوارتر شود. قیمت کالاهای اساسی، اجاره مسکن، خدمات درمانی و مایحتاج روزمره بدون نظارت مؤثر و ضابطه مشخص، بهطور مداوم افزایش یافته و سفره خانوارها را کوچکتر کرده است.
رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار خود با رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت، معیشت مردم را از مهمترین اولویتهای کشور دانستند و بر ضرورت اقدامات قاطع برای کنترل قیمتها، ایجاد انضباط در بازار و مهار تورم افسارگسیخته تأکید کردند. با این حال، واقعیتهای بازار نشان میدهد این تکلیف صریح هنوز بهطور کامل اجرایی نشده و فاصله میان دستورات و عملکرد دولت همچنان مشهود است.
کارشناسان اقتصادی هشدار میدهند که شکاف بین دستمزدها و نرخ واقعی تورم، بهویژه برای دهکهای پایین درآمدی، به سطحی نگرانکننده رسیده است. بسیاری از خانوارها دیگر توان تأمین هزینههای ضروری مانند درمان، آموزش، مسکن و حتی تغذیه مناسب را ندارند. بخش عمده درآمد ماهانه آنها صرف هزینههای ناگهانی یا ضروری میشود، و افزایش رسمی حقوق و مزایا عملاً جنبه نمایشی پیدا کرده، زیرا ارزش واقعی آن در زندگی روزمره مردم احساس نمیشود.
بیثباتی بازار و نبود نظارت مؤثر، زمینه را برای افزایش بیرویه قیمت اقلام مصرفی فراهم کرده است. نه سازوکار روشنی برای کنترل قیمتها وجود دارد و نه نظارتی که جلوی سوءاستفادهها را بگیرد. این وضعیت، اعتماد عمومی به توانایی دولت در مهار تورم و تنظیم بازار را به شدت کاهش داده است. افزون بر این، تورم بالا، بیکاری پنهان و کاهش ارزش واقعی پول ملی، فرصتهای اشتغال پایدار را محدود و نابرابری اقتصادی را تشدید کرده است؛ وضعیتی که در تضاد با شعارهای توسعه عدالت اجتماعی و اقتصادی قرار دارد.
با توجه به هشدارهای اخیر رهبر انقلاب درباره پیامدهای زیانبار وضعیت «نه جنگ، نه صلح» و تأکید بر کار و تلاش داخلی برای حل مشکلات، دولت اکنون باید به جای وعدههای تکراری، اقدامات عملی را در دستور کار قرار دهد. تصمیمگیریهای فوری، شجاعانه و دقیق در حوزههایی مانند مهار تورم، نظارت بر بازار، اصلاح نظام توزیع و بازنگری در سیاستهای مزدی، گامهای ضروری برای عبور از این بحران هستند. بیتوجهی به تکلیف صریح رهبری در زمینه معیشت، نهتنها فشار بر زندگی مردم را افزایش میدهد، بلکه میتواند سرمایه اجتماعی نظام را نیز تضعیف کند. افکار عمومی اکنون منتظر اقدامات ملموس است، نه صرفاً تکرار شعارها.