به گزارش همشهری آنلاین، حنیف غفاری، دکترای روابط بین الملل: در حالی که طرح دو دولتی، چارچوبی برای راهحل صلح ادعایی اما غیرعملیاتی صلح غربی در غرب آسیا محسوب میشود، اظهارات اخیر مکرون نه تنها با استقبال، بلکه با پرسشهای جدی در مورد مشروعیت، سوابق و انگیزههای پنهان وی در قبال بحران غزه مواجه شده است. پیش از هرگونه سخنگفتن از آینده و تعیین تکلیف برای مردم فلسطین، رئیسجمهور مکرون باید در قبال گذشته تاریک خود پاسخگو باشد. فرانسه، تحت رهبری او، در جریان جنگ غزه در موضعی قرار گرفت که بسیاری از ناظران آن را مصداق حمایت عملی پاریس از نسل کشی غزه دانستند.
موضعگیری دولت فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل متحد و سایر مجامع بینالمللی، به ویژه در مراحل اولیه و اوجگیری تلفات غیرنظامیان در نوار غزه، به طور مکرر به عنوان موضعی «جانبدارانه» و «ناقص» تفسیر شده است. این موضع نه تنها در حمایت از حق رژیم متوحش صهیونیستی برای دفاع مشروع متمرکز بود، بلکه در محکومیتهای مربوط به نقض قوانین بینالمللی بشردوستانه و تلفات غیرنظامیان فلسطینی به شدت محافظهکارانه عمل کرد.
در حالی که فرانسه بر حق اسرائیل برای نابودی حماس تأکید کرد، اما مرزهای این حق در عمل تحت رهبری مکرون به چالش کشیده شد. حتی دولت فرانسه از اعمال فشار قاطع بر رژیم صهیونیستی برای رعایت تناسب در حملات خودداری ورزید. این حداقلی ترین انتقادی است که حتی در غرب بر سر آن ( علیه مکرون و مقامات اروپایی) اتفاق نظر وجود دارد. در مباحث حقوقی بینالملل، اصل تناسب (Proportionality) در عملیات نظامی ایجاب میکند که خسارات جانبی (Collateral Damage) نباید بیش از حد ضرورت برای دستیابی به هدف نظامی مشروع باشد. عدم موضعگیری قاطع فرانسه در برابر نقض آشکار این اصل، آن را در معرض اتهام همکاری در وضعیت موجود قرار میدهد.ضمن آنکه اساسا در چنین جایگاهی موضوعی به عنوان حق تناسب موضوعیت ندارد زیرا وقوع عملیات غرور آفرین طوفان الاقصی پاسخی حداقلی به دهه ها جنایت، اشغالگری و توحش سازمان یافته و سیستماتیک رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان محسوب می شد. اما کاخ الیزه عامدانه چشمان خود را بر روی این حق مسلم فلسطینیان بست و در مقابل، کشتار کودکان بی دفاع در نوار غزه را مصداق دفاع مشروع صهیونیستها از خود تلقی کرد!
بحران انسانی در غزه شامل کمبود شدید غذا، دارو، آب آشامیدنی و فروپاشی سیستمهای بهداشتی بوده است. فرانسه، به عنوان یکی از اعضای دائم شورای امنیت و قدرتهای بزرگ اروپایی، مسئولیت ویژهای در تضمین دسترسی بشردوستانه داشته که از آن استنکاف نموده است. گزارشهای متعددی از سازمانهای بینالمللی حاکی از ممانعت عمدی یا سهلانگارانه فرانسوی ها ( در کنار آمریکایی ها و انگلیسی ها ) از ورود کمکها به نوار غزه بود. سکوت نسبی یا واکنشهای تصنعی و دیرهنگام مکرون در مقایسه با دیگر کشورها، این گزاره را اثبات کرد که منافع استراتژیک فرانسه استمرار جنگ غزه و قحطی در این منطقه را برای مکرون و همراهانش توجیه نموده است. در چنین شرایطی اساسا مکرون یک "متهم "است نه بازیگری که بخواهد با استناد به آتش بس تحمیل شده به رژیم صهیونیستی در خصوص آینده منطقه و مناقشه فلسطین اظهار نظر کند. این کلاه بر سر مکرون و مقامات غربی بسیار گشاد است!