حدود سه هفته پیش، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در یک کنفرانس خبری مشترک با نخستوزیر بریتانیا اعلام کرد که ایالات متحده قصد دارد بار دیگر کنترل پایگاه استراتژیک بگرام در افغانستان را در دست بگیرد. او با اشاره به موقعیت جغرافیایی این پایگاه، اظهار داشت که بگرام تنها یک ساعت با مراکز تولید تسلیحات هستهای چین فاصله دارد. این ادعا، پرده از نیت پنهان واشنگتن برای تقویت حضور خود در منطقهای حساس، میان دو قدرت حامی چندجانبهگرایی یعنی ایران و چین، برمیدارد.
پایگاه بگرام در حدود ۸۰۰ کیلومتری کریدور واخان، در نزدیکی مرز چین، قرار دارد. این موقعیت به آمریکا امکان میدهد تا تحرکات چین در منطقه، بهویژه در چارچوب ابتکار «یک کمربند، یک راه» و کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC)، را بهدقت رصد کند. بازگشت به بگرام میتواند به واشنگتن اجازه دهد تا بر مسیرهای ترانزیتی شرق به غرب نظارت داشته باشد و حتی در صورت لزوم در آنها اخلال ایجاد کند.
برای ایران، بازگشت آمریکا به بگرام هشداری ژئوپلیتیکی است. این پایگاه، واقع در شمال کابل و در فاصلهای نسبتاً نزدیک به مرزهای شرقی ایران، امکان انجام عملیات نظارتی، رصد الکترونیکی، پرواز پهپادها و حتی استقرار نیروهای ویژه را به ایالات متحده میدهد. این امر میتواند تلاشهای ایران برای گسترش دسترسی به آسیای مرکزی و توسعه کریدورهای ترانزیتی، از جمله مسیر جدید ایران به چین از طریق جاده واخان، را با چالش مواجه کند. واشنگتن با حضور در بگرام میتواند بخشهایی از خطوط حملونقل جنوب به شمال را تحت فشار قرار دهد.
از سوی دیگر، چین نیز با تهدیدی مستقیم برای طرح بلندپروازانه «یک کمربند، یک راه» مواجه است. پکن در سالهای اخیر با سرمایهگذاری در زیرساختهای ریلی افغانستان و امضای توافقنامههایی با طالبان، به دنبال ایجاد مسیرهای امن برای انتقال کالاها به بازارهای جنوب آسیا و خلیج فارس بوده است. حضور آمریکا در بگرام میتواند این مسیرها را تحت نظارت یا حتی اخلال قرار دهد.
در کنار این تهدیدها، بازگشت آمریکا به بگرام میتواند پروژههای تحت حمایت واشنگتن، مانند خط لوله گاز تاپی (ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند) و طرح انتقال برق CASA-1000، را احیا کند. خط لوله تاپی قرار است گاز طبیعی ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند منتقل کند. طرح CASA-1000 نیز با هدف انتقال برق مازاد تابستانی نیروگاههای آبی قرقیزستان و تاجیکستان به افغانستان و پاکستان طراحی شده است. این پروژهها در صورت ثبات منطقه میتوانند بهعنوان اهرمهای اقتصادی در برابر ابتکارات چین و ایران عمل کنند.
یکی از پروژههای کلیدی که تحت تأثیر بازگشت احتمالی آمریکا به بگرام قرار دارد، کریدور ریلی «پنج کشور» است. این مسیر ریلی پیشنهادی، که چین، تاجیکستان، قرقیزستان، افغانستان و ایران را به هم متصل میکند، میتواند راهی امن برای انتقال کالا به خلیج فارس فراهم کند. بخش مهمی از این کریدور از شمال افغانستان عبور میکند، منطقهای که بگرام در آن واقع شده است. سال گذشته، شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، در حساب مجازی بریکس اعلام کرد که پکن در حال برنامهریزی برای احداث جادهای از طریق افغانستان برای اتصال به ایران و غرب آسیا است.
طالبان در واکنش به این تحولات، موضعی قاطعانه اتخاذ کرده و اعلام کردهاند که «حتی یک وجب» از خاک افغانستان را به آمریکا واگذار نخواهند کرد. از نظر آنها، بازگشت آمریکا به بگرام نهتنها نقض حاکمیت ملی افغانستان است، بلکه میتواند مشروعیت نظام آنها را در میان مردم تضعیف کند. طالبان ترجیح میدهند تمرکز خود را بر همکاریهای اقتصادی و ترانزیتی با چین و ایران قرار دهند تا درگیر تنشهای نظامی شوند.
بازگشت احتمالی آمریکا به پایگاه بگرام، فراتر از بهانه اعلامشده برای نظارت بر برنامه هستهای چین، بخشی از یک استراتژی کلان برای مهار همکاریهای رو به رشد ایران و چین است. این اقدام میتواند تعادل ژئوپلیتیکی منطقه را تغییر دهد و پروژههای ترانزیتی و اقتصادی کلیدی، از جمله کریدورهای ریلی و ابتکار «یک کمربند، یک راه»، را تحت تأثیر قرار دهد. در این میان، طالبان با چالش حفظ حاکمیت و تعادل در روابط با قدرتهای منطقهای و جهانی مواجه خواهند بود.