این تمرکزگرایی در شاخصسازی موجب شده است که تنوع ابزارهای تحلیلی سرمایهگذاران محدود بماند. درحالیکه در بازارهای توسعهیافته، شاخصهای متنوعی متناسب با ابعاد و ویژگیهای مختلف بازار طراحی و عرضه میشود، در ایران فعالان بازار تنها به چند شاخص محدود دسترسی دارند. این وضعیت، نه تنها نوآوری در صنعت پردازش اطلاعات مالی را کاهش میدهد، بلکه موجب سوگیری تحلیلی و تمرکز بیش از حد بر یک شاخص خاص نیز میشود.
در حال حاضر شاخص کل بورس تهران به عنوان شاخص مبنا مورد توجه فعالان بازار است؛ شاخصی که از نوع توتال ریترن (Total Return) است و سود نقدی شرکتها را نیز در محاسبات خود لحاظ میکند. این در حالی است که بخش عمدهای از سودهای نقدی از بازار خارج میشوند و تاثیر مستقیمی بر قیمت سهام باقی نمیگذارند. این مساله سبب میشود تمرکز بیش از حد بر عدد شاخص کل، تصویر درستی از وضعیت واقعی بازار ارائه ندهد و به تحلیلهای جهتدار منجر شود.
برای رفع این مشکل، لازم است فضای فعالیت سرویسپرووایدرها و شرکتهای پردازش اطلاعات مالی بازتر شود تا آنها بتوانند شاخصهای متنوعی را متناسب با ساختار بازار طراحی کنند.
در این مسیر، یک گام مهم آن است که شاخص توتال ریترن دیگر مبنای اصلی محاسبات و گزارشگری نباشد و به جای آن، شاخصهای قیمتی و ارزشی مورد استفاده قرار گیرند؛ شاخصهایی که نوسانات قیمتی و اندازه واقعی بازار شرکتها را بهتر منعکس میکنند و میتوانند در زمان توزیع سودهای نقدی نیز تصویر دقیقتری از وضعیت بازار ارائه دهند.
همچنین باید به شرکتهای تخصصی اجازه داده شود تا با استفاده از روشهای مختلف محاسباتی و بکتستهای تحلیلی، شاخصهایی با کارآیی بالاتر طراحی کنند. تجربه کشورهای توسعهیافته بهویژه ایالات متحده نشان میدهد که بلوغ شاخصسازی نتیجه تداوم تاریخی فعالیت بازار سرمایه و نقش موثر آن در تامین مالی اقتصاد است. در واقع، در اقتصادهای ضعیف و ناپایدار، بورس و شاخصسازی معنا و اثرگذاری محدودی دارد؛ اما در اقتصادهای پیشرفته، تنوع شاخصها بخش جداییناپذیر از اکوسیستم بازار سرمایه است.
علت اصلی بلوغ بازار شاخص در آمریکا و سایر کشورهای توسعهیافته این است که بازار سرمایه آن کشورها سالیان متمادی فعال بوده و نقش پررنگی در تامین مالی بنگاهها ایفا کرده است. همین بستر، زمینه را برای طراحی شاخصهای متعدد و متنوع فراهم کرده و در ادامه منجر به رشد ابزارهای مالی و صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص شده است.
به عنوان مثال، شاخصهایی بر مبنای اندازه شرکتها (Large Cap ،Mid Cap و Small Cap)، شاخصهای مبتنی بر سهام شناور آزاد و همچنین شاخصهای هموزن، از جمله ابزارهایی هستند که در بسیاری از بورسهای دنیا تعریف و مبنای تحلیل قرار گرفتهاند. در ایران نیز زیرساخت محاسباتی چنین شاخصهایی وجود دارد، اما فضای فعالیت بخش خصوصی در این حوزه محدود است. اگر دست بخش خصوصی برای طراحی و ارائه شاخص باز گذاشته شود، میتوان شاهد شکلگیری جریان جدیدی از نوآوری و کارآیی در بازار سرمایه بود.
نوآوری در شاخصسازی نه تنها ابزارهای تحلیلی سرمایهگذاران را متنوعتر میکند، بلکه میتواند مبنای توسعه صندوقهای جدید، طراحی محصولات مالی مبتنی بر شاخص و ارتقای کارآیی بازار و مفید باشد.
* کارشناس ارشد بازار سرمایه