به گزارش مشرق، واقعه روز پنجشنبه هفته گذشته (۶ آذر ۱۴۰۴، ۲۷ نوامبر ۲۰۲۵) در شهرک «بیت جن» در جنوب غرب سوریه، نقطه عطفی در این آگاهی صهیونیستهاست.
در این روز یگانهای زمینی رژیم صهیونیستی وارد این شهرک شدند؛ اما ناگهان خود را در محاصره و در معرض آتش مردم محلی دیدند. بهسرعت کمکهای نظامی ساکنان مناطق اطراف نیز به سمت بیت جن راهی شدند.
صهیونیستها به طور کامل تلفاتشان را افشا نکردهاند؛ اما نیروهای رژیم با کمک بمباران هوایی شهرک مزبور و هدفگیری کمکهای در حال ارسال مناطق اطراف در جادههای منتهی به بیت جن، موفق به خروج از محاصره شدند؛ خروجی که علاوه بر تلفات انسانی شامل انهدام خودروی زرهی آنها هم شد. صهیونیستها به دلیل پیچیدگی اوضاع واکنش سریع و غیرمعمول به واقعه نشان ندادند که حکایت از دشواریهای موضوع دارد.
آنها از یکسو نگران گسترش مقاومت مسلحانه در جنوب سوریهاند و از سوی دیگر نمیخواهند دولت دونالد ترامپ که به دنبال منافعی خاص در سوریه است را از خود برنجانند.
محافل داخلی رژیم در تشریح روند موجود ادعا میکنند حکومت جولانی و دولتهای متحد او از ترکیه و قطر تا عربستان، تصمیم گرفتهاند با سکوت و همراهی پنهان، ریشههای مقاومت در جنوب سوریه را تقویت کنند.
آنها با شگفتی میگویند نبض تحرکات مقاومتی در این مناطق با محور مقاومت است که باید در تعارض با دولت مرکزی قرار داشته باشد؛ اما در جنوب، آنها بهنوعی از اشتراک منافع رسیدهاند.
نکات
۱- در خصوص اتفاقات اخیر نکات ذیل حائز اهمیتاند.
حکومت جولانی به یکسالگی نزدیک شده؛ اما کماکان نتوانسته قدرت خود را در بیشتر مناطق کشور تثبیت کند. این مسئله دلایل مختلفی دارد. در شرق کردها با ۱۰۰ هزار نیرو حضور داشته و پایگاههای نظامی آمریکا نیز در مناطق تحت کنترل آنهاست.
از سوی دیگر بخشهای عمدهای از تولید نفت و گاز و گندم این کشور در اختیار کردها قرار دارد. شرق دارای توانمندی نظامی، قدرت اقتصادی و پشتیبانی مستقیم خارجی است.
در غرب، پایگاه نظامی روسیه واقع شده و علویان و طرفداران نظام سابق در آن اکثریت دارند. در شمال، ترکیه به شکل گستردهای مستقر است و گروههای تروریستی مجزایی از جولانی را در این منطقه هدایت میکند. در جنوب بر اثر بروز تحولات جدید، اوضاع پیچیدهتر شده است.
از دوره اسد، دروزیها در استان سویدا در حوزه امور داخلی مستقل بودند و در درعا، بخشی از شورشیان سابق قدرت داشتند. با سقوط اسد، رژیم صهیونیستی قسمتهای بیشتری از جولان را اشغال کرده و با تحریک دروزیها توسط تلآویو، آنها خواهان اختیارات بیشتری شدهاند.
حکومت جولانی در شمال، شرق، غرب و جنوب با حضور دولتهای خارجی و بازیگران قوی و محلی روبهروست. ترکیب دولت خارجی بهاضافه گروه مزدور محلی و جامعه همراهش، قلعههایی در برابر نفوذ دمشقاند. گرچه در غرب که روسها و علویان حضور دارند، قدرت موجود کمتر از حکومت جولانی است ولی در شرق و شمال اینگونه نیست.
۲- علاوه بر بازیگران عمده، در سراسر سوریه گروههای مختلف حکومتهای محلی کوچکی برپا کردهاند. در مرز با لبنان و اردن، قبایل و طوایف متکثری بهصورت خودمختار حضور دارند و علاوه بر آنها، گروه مقاومت لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین در این مناطق برای نقلوانتقال سلاح و پول فعالیت میکنند.
این منطقه همانند کمربندی به دور پایتخت سوریه کشیده شده و البته نفوذ و فعالیت این گروهها تا دمشق نیز کشیده شده است. ازاینرو کماکان تدارکات به دست هستههای مقاومتی در سوریه، مقاومت لبنان، عناصر همکار با مقاومت در اردن و فلسطینیها در کرانه باختری، سرزمین ۱۹۴۸ و غزه میرسد.
۳- دولت و قوای نظامی جولانی بسیار متنوع هستند. گرچه اساس تیم همراه با جولانی تروریستهای نامدار و سابقهدار به شمار میروند؛ اما تمام بخشهای حکومت جدید سوریه اینگونه نیستند.
برخی از بخشهای اسلامگرای اصیل و میانهرو مانند قسمتهایی از اخوانیهای همراه جولانی، نگاهی منفی به ایران و رهبران انقلابی آن ندارند. علیرغم این ویژگی مثبت؛ اما نسبت به تأثیر نهایی و قطعی این گروهها در درون حکومت جولانی تردید وجود دارد.
سرکوب شیعیان در منطقه ساحل و مزاحمت برای حرم و زائران بقاع متبرکه اهلبیت علیهمالسلام در دمشق، نمودهایی از غیرقابلاعتماد بودن حکومت جولانی و تداوم هویت تروریستی گروههای همراهش در جایگاهی جدید است.
آنچه نباید از نظر دور بماند، معاملهپذیری بسیاری از همان بخشهای تروریستی همراه جولانی است. آنها برای رقابت و موازنهسازی در برابر دیگر حامیان جولانی به انواع حمایتهای مالی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و مشورتهای سیاسی نیاز دارند و در قبال آن، تسهیلاتی در اختیار بازیگران مختلف قرار میدهند.
۴- صهیونیستها سقوط نظام سوریه را تسهیل کردند تا قادر شوند خط تدارکاتی به سمت لبنان را قطع کنند. این هدف اصلی بود. امروز اما این مسیر قطع نشده، مقاومت در جنوب سوریه شکل گرفته و بهجای حکومت پیشبینیپذیر اسد، گروههای نامطمئن بر سوریه سیطره یافتهاند.
۵- برای آمریکا و رژیم صهیونیستی ایجاد اختلاف میان کشورهای منطقه هدفی اساسی است و آنها از قضیه سوریه برای تشدید اختلافات بهرهها بردند. هماکنون اما عرصه جنوب سوریه به نقطهای اشتراکساز برای همکاری همه طرفها در مقابله با دشمن واحد تبدیل شده است.










