یکی از ویژگی های شخصیت سالم، توانایی به تعویق انداختن خواسته ها و تمنیات غریزی و غیر غریزی است.
آن قدر ظرفیت به تعویق انداختن خواسته ها مهم است که از آن به عنوان شاخصی برای رشد روحی انسان یاد می شود. آدمی که قادر نیست خواسته های فوری خود را به تعویق بیندازد در واقع رشدیافته نیست و قدرت انطباق با شرایط جدید را ندارد. چنین فردی قبل از آنکه بر «من» خود مسلط باشد، غرایزش بر او مسلط هستند.
نکته دیگر آن که وقتی فرد بتواند تحقق میل خود را به تعویق بیندازد، در واقع زمینه را برای برپایی و تقویت اراده خویش فراهم ساخته است.
در تربیت دینی، یکی از راه های به تعویق انداختن، تقویت اراده است و آن، از طریق «تحمیل به نفس» حاصل می شود.
به تعبیر عرفا، حیثیت زندگی این دنیایی این است که در این دنیا جان ما همراه تن ما زیست می کند. این دو با هم همراه، وهردو مطلوبی دارند، اما مطلوب آنها یکی نیست.
به عنوان مثال، در شعر مولانا، جان به «مجنون» و تن به «ناقه» تعبیر شده است. مولانا می گوید:
میل مجنون سوی آن لیلی روان
میل نافه پس پی کره اش دوان
مطلوب مجنون، لیلی و مطلوب ناقه، بچه ی شتر است.
راه این است که در همراهی جان و تن، #مراقبت همیشگی لازم است تا افسار ناقه در دست جان قرار گیرد و از مسیر خارج نشود. وگرنه هر غفلتی از سوی جان، ناقه را به سمت مطلوب خود می برد.
اینجاست که وقتی آدمی پس از مدتی غفلت، هوشیار می شود، تنها «حسرت» برای او می ماند که رنج آور است؛
روزگارم رَفت زین گونْ حالها
هَمچو تیه و قَوْمِ موسی سالها.
الغرض، گاهی لازم است که برنفس مان مسلط شویم و به راحتی تسلیم خواسته هایش نشویم. این روش در تربیت دینی، روش تحمیل به نفس است.
تحمیل به نفس، روشی فراتر از «تلقین» به نفس است. در این روش، فرد اراده خود را به رخ می کشد و آن را نمایان می سازد.
اگر طالب رشد روحی هستیم، لازم است برخی رفتار ها، و یا بایدها و نباید هایی را به نفس خویش «تلقین» و سپس «تحمیل» کنیم تا نفس مان به «راحتی» عادت نکند و بتواند اوج بگیرد.
ماه رمضان
ماه_مبارک_رمضان ، موقعیتی است که بهترین زمینه های تحمیل به نفس را فراهم ساخته است. دراین ماه، نفس و تن به رنج می افتد تا جان مان اوج بگیرد. درسایه چنین صبری است که تحمیل به نفس را ممکن می سازد، اراده آدمی تقویت و روح او جان دوباره ای می گیرد.