یک خاطره رمضانی از اسارت

خبرگزاری ایسنا یکشنبه 05 اردیبهشت 1400 - 07:44
«عوض» اهل سنت و آدمی مذهبی بود و خودش روزه می‌گرفت. با یک کابل وارد شد و همه داخل آسایشگاه هفت به خط شدیم و دستور بشین برپا داد و با کابل به در و دیوارها می‌زد و داد و بیداد می‌کرد و مرتب می‌گفت ادامه بدید.
یک خاطره رمضانی از اسارت

به گزارش ایسنا، رحمان سلطانی یکی از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او در خاطره‌ای از ماه مبارک رمضان پیرامون دل رحمی یک سرباز عراقی روایت می‌کند:یک‌ سال بچه‌ها ماه رمضان نسبتا آرامی را پشت سر گذاشتند. دل بعثی‌ها لک زده بود برای یک تنبیه دسته‌جمعی و برگرداندن اوضاع به قبل از رمضان. اینقدر برای این‌کار عجله داشتند که حتی صبر نکردند که روز عید فطر سپری شود و همان اول صبح بدون هیچ دلیل مشخص یا حتی بهانه گیری‌ای آسایشگاه به آسایشگاه می‌گشتند و اذیت می‌کردند.

از بخت خوب ما یک گروهبان دوم بنام «عوض» که دانشجو بود و معمولا همیشه یک کتاب دستش بود و کسی را نمی‌زد به ما برخورد. «عوض» که خودش هم روزه می‌گرفت، با یک کابل وارد شد. همه داخل آسایشگاه هفت به خط شدیم. دستور بشین برپا داد و با کابل به در و دیوارها می‌زد و داد و بیداد می‌کرد و مرتب می‌گفت ادامه بدید.

ظاهرا دستور تنبیه عمومی از طرف فرمانده اردوگاه صادر شده بود و حتما باید این کار انجام می‌شد. آنقدر بشین برپا رفتیم که تمام عضلات پاهایمان گرفت. «عوض» مدام می‌خندید، ولی حتی یک کابل به کسی نزد. این هم عیدی بعثی‌ها در روز عید فطر به ما بود، اما مصیبت‌ها دوباره بعد از عید شروع شد.

انتهای پیام

منبع خبر "خبرگزاری ایسنا" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.