داستان یک سفر آخرالزمانی

دنیای اقتصاد دوشنبه 27 اردیبهشت 1400 - 00:12
اگر آخر داستان به آزادی واقعی دست می‌یابیم. من تا آخرش هستم. (الفبای لازاروس، ص 177) در پولیس یا همان مدینه یونانی، آزاد به کسی گفته می‌شد که از یکسو شهروند پولیس باشد و از سوی دیگر- با توجه به معنای لغوی واژه آزادی در یونانی- این امکان را داشته باشد که به هر‌کجا که می‌خواهد برود، بدون آنکه کسی قادر باشد او را از این کار منع کند. بعدها کانت مفهوم آزادی را گسترش داد و آزادی را یگانه حق‌ذاتی انسان از بدو تولد دانست که نه دادنی است و نه گرفتنی. مفهومی عملی که با گردش تاریخ هر بار تغییر می‌کند و هر بار صورت متفاوتی به خود می‌گیرد. دیوار چین ساخته می‌شود، دیوار برلین شهری را به دونیم می‌کند و بعدتر در قرن حاضر سخن از ساخت دیوار مکزیک به میان می‌آید و معنی آزادی و مبارزه برای آن تا آن حد تقلیل می‌یابد که معنای عبور از دیوار را به خود می‌گیرد.

دنیایی بی‌نهایت شبیه به دنیای خلق‌شده در رمان فانتزی الفبای لازاروس. جهانی کاملا ساخته‌وپرداخته ذهن نویسنده که رنگ و بویی امروزی دارد. خیابان‌ها و کافه‌هایش آشناست و خرده‌داستان‌هایش همین اواخر سرخط خبرهای مهم روز دنیا شده است. دنیایی که در آن ذخایر آب به انتها رسیده است و جنگ‌هایی که بر سر آب درگرفته‌اند آدم‌هایش را از پا انداخته و حالا قهرمان داستان، هادی تقی‌زاده تصمیم می‌گیرد سفری را در این دنیای مرزبندی‌شده آغاز کند. دنیایی که به‌زعم ساکنانش به‌وسیله یک دیوار عظیم به دو بخش تقسیم‌شده است. بخشی که در آن مدت‌هاست منابع آب به انتها رسیده و مردم برای به‌دست آوردن قطره‌ای از آن می‌جنگند و بخش دیگر که هنوز رودخانه‌ها در آن جاری است و نبض زمین همچنان در آنجا می‌تپد.

هادی تقی‌زاده این سفر آخرالزمانی را به کمک گروهی از دوستانش آغاز می‌کند. موجوداتی عجیب از قبیل پیامبر ماشین‌ها سمیع ارسنجانی، ساویس ساحره‌ای که با ورق‌های تاروت فال می‌گیرد، جاناتان سرخپوست مردی که به زبان گیاهان و باد و باران آشنا است، ابن‌فرناس آندلسی که بیش از هفت‌صد سال عمر کرده و سرنوشت زمین را می‌داند، کاپیتان جاوا مرغ سخنگو، آقا شهید علی شاعر که اشعارش فرشتگان را به‌وجد می‌آورد، آنی‌شرلی سگی با موهای قرمز، سگی که با آدم‌ها حرف می‌زند و موهایی به رنگ سفید شیری یا آبی استخوانی دارد، لی‌لی، زنی که با دانه‌های نمک برای کک‌ها خانه ساخت و دوست دوران کودکی راوی است و مندلی تردست جن‌بچه‌ای که اسیر جادوگری آدم‌خوار شده بود.

الفبای لازاروس از الگوی سفر قهرمان استفاده کرده است‌؛ به این معنا که سفر قهرمان از نقطه‌ای آغاز می‌شود و با عبور از موانع بسیار و غیرقابل‌پیش‌بینی به سمت نقطه پایان و بلوغ پیش می‌رود. داستان‌های خوب زیادی در طول تاریخ بر مبنای همین الگو نوشته‌شده‌اند به‌طور مثال رمان ارباب‌حلقه‌ها نوشته تالکین یا حتی داستان هفت‌خوان رستم.

در طول این سفر اسطوره‌ای شناخت هادی تقی‌زاده از خودش و جهان پیرامونش تغییر می‌کند و اهداف سفر دگرگون می‌شود. مسیر سفر او و دوستانش که در ابتدا هدفی جز عبور از دیوار نداشت در میانه راه تغییر می‌کند. این سفر امکانات خوبی در اختیار نویسنده می‌گذارد تا دنیا را از منظر خودش روایت کند. به‌ماجرای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بپردازد، از دختری بگوید که پدرش او را با داس سر برید و از مقاومت مردم فلسطین و انتفاضه سخن به میان آورد و درنهایت یکی‌یکی علائم ظهور دجال را بر‌شمرد.

زبان داستان طنزآلود است و لحنی خودمانی دارد. لحنی که به همراه زاویه دید اول‌شخص به کمک نویسنده آمده است تا حوادث فراواقعی داستان را برای خواننده باورپذیر کند. در الفبای لازاروس داستان تارف‌پنتی بل، سایه‌ای که از سر راوی بیرون زده است همان‌قدر قابل‌باور است که داستان سگی که با آدم‌ها حرف می‌زند یا مرغ مقلدی که راهنمای چینگ شی امپراتور دریاها بوده است.

حماقت بزرگ‌ترین نیروی معنوی تمام تاریخ آدمیزاد است که همه‌جور کاری از او برمی‌آید و باید به او کرنش کرد. اگر مرگ حماقت باشد، زندگی احمقانه‌تر است. حالا هی فلسفه‌بافی کنیم که زندگی ال است و بل است. بالا امن‌وامان است. پایین رنج زمان. این حرف‌ها نیست. میلی در ما وجود دارد که ما را به‌سوی چیزی که نمی‌دانیم جذب می‌کند. آزادی یعنی همین میلی که در نادانی ما می‌شکفد. آزادی یعنی فائق‌شدن بر فراموشی و زندگی چیزی جز آزادی علیه فراموشی نیست.(الفبای لازاروس، ص ۱۶۴)

از دیگر نکات قابل‌ذکر درباره کتاب الفبای لازاروس استفاده از نام‌ها و مکان‌های باستانی است. نام‌های باستانی و رمزآمیزی که به داستان بافت دیگری می‌دهند و امکان خوانش آن را به شکل دیگری فراهم می‌کنند. لازاروس که نامش بر جلد کتاب حک‌شده مردی است که چهار روز پس از مرگ توسط عیسی مسیح به زندگی بازمی‌گردد. او دوست عیسی و برادر مریم و مارتا (از دوست‌داران و مومنان به عیسی) بوده است. مارتا برای عیسی پیام می‌فرستد که برای شفای لازاروس به بتانی بیاید اما عیسی چند روز تاخیر می‌کند و در پاسخ همراهانش که می‌گویند: ایلعازر تباه می‌شود. عیسی می‌گوید: در این تاخیر جلال خداوند نهفته است. یزرعیل و مگیدو دو مکانی که خواننده در فصل‌های انتهای کتاب به آنها برمی‌خورد هرکدام یادآور داستان‌هایی هستند که در باب شانزدهم مکاشفات یوحنا در عهد جدید به آنها اشاره‌شده است. یزرعیل، نام دشتی است که به گواه تاریخ جنگ‌های سرنوشت‌ساز زیادی در آنجا صورت گرفته است و مگیدو تپه‌هایی باستانی که نبرد نهایی میان حق و باطل در آنجا اتفاق می‌افتد. جایی‌که جنگی عظیم در آنجا رخ می‌دهد و مرحله حاضر از زندگی بشر در آن زمان پایان می‌یابد. آرماگدون در اصل کلمه‌ای یونانی است و بنا به تعریف فرهنگ‌نامه وبستر به معنی «نبرد نهایی حق و باطل در آخرالزمان است.»

این کتاب اخیرا در نشر نیماژ منتشر شده است.

 

 

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.