ایرانِ دَرودی؛ نقاشِ نور با آرزوی موزه در گور

عصر ایران شنبه 08 آبان 1400 - 01:11
« من به ایران بازگشته ام تا در خاک ایران بمیرم و مطمئنم موزه ام در قلب هموطنانم که ایران را دوست می دارند ساخته خواهد شد...من نومیدی را نمی شناسم. همیشه در تاریکی مطلق، نقطه‌ای از روشنایی را دیده ام یا خواسته‌ام ببینم. به گفتۀ شاعر: در انتهای اندوه، دریچۀ روشن گشاده است.»

    عصر ایران؛ مهرداد خدیر- « من به ایران بازگشته‌ام تا در خاک ایران بمیرم و مطمئنم موزه‌ام در قلب هموطنانم که ایران را دوست می‌دارند ساخته خواهد شد. مهم‌ترین ارزش زندگی در ایثار عشق است. پس، بیش از همیشه به ایران عزیزمان عشق بورزیم. من نومیدی را نمی‌شناسم. همیشه در تاریکی مطلق، نقطه‌ای از روشنایی را دیده‌ام یا خواسته‌ام ببینم. به گفتۀ شاعر ما احمد شاملو: در انتهای اندوه، دریچۀ روشن گشاده است

   اینها را ایرانِ دَرودی- نقاش ایرانی با شهرت جهانی بهمن سال پیش در مجلۀ «تجربه» نوشت چراکه فقط اهل نقاشی نبود و با نوشتن نیز مأنوس بود و می‌نوشت؛ هم او که چنان که دوست می‌داشت در ایران درگذشت. در هفتم آبان 1400 خورشیدی  و به این آرزوی خود رسید چرا که نگران بود در سفرها و دور از ایران چشم از جهان ببندد. به آرزوی دیگر خود اما که تبدیل خانه اش به موزه بود اما نه. هر چند مقدمات کار فراهم آمده و می‌توان امید‌وار بود روزی خانۀ او موزه شود اگرچه در همین نوشته می‌گوید موزه‌اش در قلب ایرانیان هنردوست ساخته خواهد شد.

ایرانِ دَرودی؛ نقاشِ نور با آرزوی موزه در گور

     ایرانِ دَرودی، شاکر بود نه شاکی. امیدوار بود نه نومید. ایران‌دوست بود نه ایران‌ستیز و ده ها سال تحصیل در بهترین مرسسات عالی هنری در غرب و زندگی در ان سامان از او یک خداناباور نشاخته بود و باور خود را بر زبان می‌آورد: «باور دارم خداوند مرا دوست می‌دارد که خلّاق آفریده است. تا خلسۀ بهشت را تجربه کنم. از مرگ نمی‌ترسم و فقط یک آرزو دارم: خداوند ایمان مرا به خودش بیشتر کند و شکرگزاری مرا بپذیرد.»

   اینها را ایرانِ دَرودیِ نقاش نوشته است که حتی تعلل در تبدیل خانه‌اش به موزه و بی وفایی‌ها و هنر‌نشناسی‌ها او را تلخ و نومید نکرد.

    اینها را زنی نوشته که در مدرسۀ هنرهای پاریس (بوزار)، دانشکدۀ سلطنتی بروکسل (ویترای) و انستیتو آرو سی. آی نیویورک (در رشتۀ کارگردانی تلویزیون) تحصیل کرده بود و احمد شاملو خطاب به او یکی از مشهورترین اشعار خود را سروده است:

سکوتِ آدمی فقدان جهان و خداست
فریاد را تصویر کن
عصر مرا تصویر کن.
همسایۀ مرا
بیگانه با امید و خدا
وحرمت ما را
که به دینار و درم برکشیده اند و فروخته...
تمامیِ الفاظ جهان را در اختیار داشتیم
و آن نگفتیم
که به کار آید
چرا که تنها یک سخت، یک سخن در میانه نبود:
آزادی!
ما نگفتیم
تو تصویرش کن!


   و این «تو»ی بامداد شاعر کسی نبود جز ایران درودی که عاشق نور بود و به گفتۀ جواد مجابی – منتقد آثار هنری- به نور درخشان ایران وفادار مانده بود و آثار او بیش از هر مؤلفۀ دیگر با نور شناخته می شود و نگاه ایرانی را بر نور به عنوان عنصر خلاق و نیرویی آفرینش گر، متمرکز کرده است.

  چندان که از جهان اساطیری به این سو، حورشید در یان سرزمین، گاه در قالب آیین مهر‌پرستی، زمانی چون آتش در کیش زرتشتی، سپس در قرون تاریخی به مثابۀ نورالانوار عرفانی بر بینش ایرانی روشنی افکنده است.

   با آن که به نقاشی سوررئالیست و تأثیر و هم‌نشینِی سالوادور دالی شهره بود اما دربارۀ سبک خود می‌گفت: فضای سرشار از نور و عشق، سبک من است.

     با عشق به ایران و در خاک ایران و با دلی سرشار از نور چشم از جهان بست اما آرزویی که را که 5 سال برای تحقق آن دوید به گور برد و نماند تاببیند خانه اش موزه می شود یا نه.

   خانه – موزه ها دو گونه‌اند. یکی آنها که بازماندگان به شهرداری یا نهادی دیگر اهدا می‌کنند و وجهی بایت آن نمی‌خواهند و آن نهاد و عمدتا شهرداری ضمن استفادۀ فرهنگی به همان صورت حفظ می‌کند و هیأت امنایی هم البته نظارت خواهد کرد. خانه های شریعتی، بهشتی، مطهری و رجایی چنین سرنوشتی داشته‌اند هر چند در برخی دست بازماندگان از نظارت و نظر کوتاه است همچون خانوادۀ دکتر شریعتی.

  در نوع دوم، شهرداری در حیات هنرمند یا نویسنده خریداری می‌کند و ضمن حفظ ساختار کلی برای مصارف گونه‌گون فرهنگی آماده می سازد. خانۀ عزت‌الله انتظامی در قیطریه چنین است.

  نمی دانم خانۀ خانم دَرودی کدام مورد بوده اما کاش در دورۀ شهردار قبلی که هنرشناس بود و اهل معماری این اتفاق می افتاد و نمی‌توان پذیرفت مشکلات بودجه مانع شده باشد.

   اگرچه آثار او در موزه ها می درخشند و از جمله تابلوی 2 در 3 متر او در گنجینۀ موزۀ هنرهای معاصر تهران - رستاخیز- یکی از معرف های اوست اما جا داشت و هنوز هم دارد که موزۀ اختصاصی خودش را داشته باشد.

  برای آشنایی بیشتر با او جدای تابلوها زندگی‌نامۀ خود نوشت او با عنوان «در فاصلۀ دو نقطه» و گفت‌و‌گوی مفصل و 6 ساعته با مجموعۀ تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر معاصر – آرته - بهترین منبع است و اینجا تنها نگاهی می اندازیم به تصاویری از چند نقاشی او که در تارنمای نقاش هم انتشار یافته است:

ایرانِ دَرودی؛ نقاشِ نور با آرزوی موزه در گور

ایرانِ دَرودی؛ نقاشِ نور با آرزوی موزه در گور

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.