عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در هنگامۀ مخالفت و شگفتی فعالان سیاسی و مدنی و حقوقدانان مستقل با لایحۀ "مقابله با انتشار محتوای خلاف واقع در فضای مجازی" تصور میشد خانم سخنگوی دولت در مقام دفاع یا توجیه بگوید در واقع لایحۀ دولت نیست و از قوۀ قضاییه آمده و بیش از این نه میتوانستیم تغییر دهیم و نه آن را نگاه داریم و به ناچار به مجلس شورای اسلامی ارایه شد.
او اما این را نگفته بلکه توصیه کرده کسانی که نقد دارند لایحه را کامل بخوانند و توضیح داده در صورت تصویب دربارۀ حسابها و کانالهایی که بیش از 90 هزار دنبال کننده دارند قابل اجرا خواهد شد.
بدین ترتیب اولاًمسؤولیت لایحه را پذیرفته ثانیاً چهرههای شاخصی که در میان آنها تدریس کنندگان حقوق مطبوعات نیز دیده میشوند به مطالعه شتاب زده و ناقص متهم شدهاند ثالثا خاطر حسابها و کانالهایی را که زیر 90 هزار دنبال کننده دارند آسوده کرده چنانچه 89 هزار و 999 فالوئر دارند از شمول این لایحه/قانون خارج خواهند بود!
همانگونه که صدا و سیما بر سر منتقدین خود منت گذاشت که در ایام جنگ 12 روزه به سخنگوی دولت تریبون و فرصت داد مشارالیها هم بر سر ما منت گذاشته و فرمودهاند باب نقد باز است و پیشنهادها بررسی میشود. با سپاس از سرکار خانم دکتر که دستکم باب نقد را نبستند یک فقره نقد با ذکر مصداق داغ ارایه میشود:
در بند سوم ماده اول "محتوای خلاف واقع" این گونه تعریف شده است: محتوایی که مابهازایی در واقعیت نداشته یا شکل تحریف شدهای از یک واقعیت یا انعکاس ناقص واقعیت مانند پنهانکردن عمدی بخشهایی از آن باشد به نحوی که عرفا موجب تشویش اذهان، شبهه یا فریب مخاطب یا هتک حیثیت دیگران شود.
در همین عبارت سه بار کلمۀ "واقعیت" آمده و یک جا هم مرجع ضمیر "آن" است و میشود 4 بار.
با این وصف لابد واقعیت بر تنظیمکنندگان مکشوف است و بر اساس آن میتوان دریافت مابهازا دارد یا نه و تحریف و پنهان شده یا نه. با تعبیر "تشویش اذهان" کاری نداریم که یادآور دوران سیاه سعید مرتضوی است و دون شأن این دولت است که از کلماتی که بر دهان او جاری میشد استفاده کند. با همان واقعیت کار داریم و میخواهیم بپرسیم مگر واقعیت همیشه مکشوف است و مگر بخشی از تلاش رسانه ها و فعالان سیاسی و حقوقی برای یافتن واقعیت نیست؟
استاد مصطفی ملکیان برای روشن فکر دو وظیفه برمیشمرد: تقریر حقیقت و تقلیل مرارت. اگر حقیقت کالایی بود که در هر بازاری یافت میشد که نیاز به تقریر نداشت!
احمد زیدآبادی نوشته است: "اگر کسی کمترین آشنایی با روند تطور فلسفۀ شناخت در طول تاریخ داشته باشد قاعدتا میداندکه همۀ نزاعهای فلاسفه و دانشمندان و فرمانروایان و مردم عادی معمولا بر سر تشخیص همین امر واقع و خلاف آن بوده است! به راستی امر واقع چیست و پدیدهای چنین سخت و غامض چگونه دستمایۀ قانونی شده تا بتوان با استناد با آن شهروندان را مجازات و از نوشتن و گفتن محروم کرد؟"
چه بسا شخص به دنبال امر واقع یا حاق واقع بوده و حالا به خلاف واقع متهم شود؟!
حال که از بابی که خانم دکتر باز گذاشتهاند وارد شدهایم فرصت را مغتنم شمریم و یک مثال ملموس و ناظر به حوادث جنگ 12 روزه بیاوریم:
همین یکماه پیش و فردای آتشبس در چهارم تیر قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا اعلام کرد " سردار علی شادمانی، فرمانده این قرار گاه که در حملهٔ هفتهٔ گذشتهٔ رژیم صهیونیستی به شدت مجروح شده بود، به شهادت رسید." علت آن هم این گونه اعلام شد: جراحات شدید ناشی از بمباران رژیم منحوس.
این خبر را خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منتشر کرد و با کد 1071838در همین پایگاه خبری - تحلیلی بازنشر شد.
دیروز اما دختر ایشان در مراسمی گفت: " پدرم در تعقیب و گریز مستقیم اسراییل در تهران به شهادت رسید و علت شهادت بمباران نبود. تنها فرمانده ارشد که در تعقیب و گریز مستقیم رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند و در یک ترور هدفمند نه در یک بمباران."
این ویدیو هم در رسانهها منتشر شده است. حالا از سرکار خانم میپرسیم واقعیت کدام است؟ آنچه در اطلاعیۀ رسمی آمده یا آنچه صبیّۀ سردار شهید بر زبان آورده است؟ قاعدتا هر دو نمیتواند درست باشد. اگر واقعیت یعنی اعلام رسمی پس آیا خدای ناکرده دختر شهید شادمانی امر خلاف واقع گفته و اگر کانالی بیش از 90 هزار عضو داشته باشد و این ویدیو را منتشر کند مقصر است؟
حالا اگر یکی پیدا شد و پرسید از کجا مشخص شده عامل مستقیم بودند و مثلا نفوذی یی که محل جلسات را لو داده بود درگیر شده که نه با اطلاعیه می خواند نه با سخنان فرزند ایشان آیا چون مابه ازایی در واقعیت ندارد محتوای خلاف واقع است؟
امور نظامی و امنیتی البته خاص است و طبعا برای اظهارات دختر شهید شادمانی توضیحی ارایه خواهد شد. ولی منظور این است که اگر واقعیت روشن بود که این همه جنجال برپا نمیشد.
در جلسهای دوستی از صاحب منصبی پرسید: معلوم شد کی نفوذی بوده است؟ او با خنده پاسخ داد: اگر مشخص بود که نام او نفوذی نبود. شاید من. بلا نسبت شاید شما! حکایت واقعیت نیز همین است.
منظور از واقعیت چیست؟ یعنی همان که مراجع رسمی اعلام می کنند و تمام؟ غیر آن همه میشود خلاف واقع؟
شاید بگویند منظور دروغ است. بسیار خوب. برای نشر اکاذیب مگر قانون نداریم؟ این دیگر چیست؟ ضمن این که اگر به اصحاب قدرت سپرده شود طبعا ابتدا تکذیب می کنند.
مثال دیگر می تواند گویا باشد. در قضیه شیخ کاظم صدیقی کی خلاف واقع گفت؟ افشاگر یا خود شیخ؟ مرجع تعیین واقعیت کیست؟
مهم ترین نقد بر این لایحه این است در این اوضاع و احوال مشکلی را حل نمی کند و مشخص نکرده منظور آن از محتوای خلاف واقع چیست. آیا می خواهد بساط باج نیوزها و فیک نیوزها را برچیند؟ خوب، آن تعریف دارد و مصادیق روشن. یا منظور آن است که واقعیت نزد ماست. در این صورت صدا و سیمایی که اعلام کرده دو فروند اف 35 را ساقط کردیم چه؟ امر خلاف واقع نبوده؟
اگر سرکار خانم سخنگوی دولت این باب را همچنان باز نگاه دارند این بحث را میتوان ادامه داد.