قصه‌های نان و نمک(27)/ از خلخالی تا کراک: تاریخچه هیولای اعتیاد!

عصر ایران شنبه 15 شهریور 1404 - 22:56
مرد تعمیرکار سرش را از توی موتور ماشین آورد بیرون، رد نگاهم را دنبال کرد و گفت:....

عصر ایران ؛ احسان محمدی - مرد تعمیرکار سرش را از توی موتور ماشین آورد بیرون، رد نگاهم را دنبال کرد و گفت:
- اینم دیوونه است! صبح تا شب سرش تو این جوی آبه که چهارتا پیچ و مهره جمع کنه!
مرد با یک پافر چهارخانه قرمز، شلوار سیاهی که چرب و چیلی بود و کفش‌هایی که می‌شد حدس زد از کنار یک سطل زباله برداشته باشد، در راسته تعمیرگاه‌ها دستش را توی جوی آب سیاهی می‌چرخاند که پر بود از روغن ترمز، آب رادیاتور، روغن هیدرولیک و ... ز غوغای جهان فارغ!
چیزهایی در می‌آورد و می‌ریخت توی مشمای بزرگی که همراهش بود. بعد بلند شد، مشما را کول کرد و لخ لخ کنان رفت. به زحمت چهل ساله می‌شد اما مواد مخدر طراوت صورت و غرورش را با هم تکانده بود،. فکر کردم حتی اگر در این جوی، سکه طلا یا الماس هم پیدا کند ظرف یک‌سال دود می‌کند و به هوا می‌فرستد.

اعتیاد چیز غریبی است و کسانی که پشت این صنعت سودآور مخوف پنهان شده‌اند و هر سال متاع تازه‌ای رو می‌کنند چه هیولاهای شیک‌پوشی هستند. از خلخالی که نامش معتادها را به سکته می‌انداخت تا روانشناس‌هایی که تلاش کردند بگویند «معتاد، بیمار نیست» راه طولانی آمده‌ایم اما کماکان این معضل پابرجاست و زندگی‌ها را نابود می‌کند. گاهی فقط باید از شرش به خدا پناه برد!

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.