عصر ایران ؛ علی خیرآبادی - سؤال روشن است، چرا باید توهم و قصه بافت؟ این روزها مد شده مثل ویدیوهای اینستاگرامی، بدون کوچکترین اطلاعی، درباره هر چیزی اظهار نظر کنند.
آقای سروش صحت! نخست اینکه گل اول مارادونا در جام جهانی ۱۹۸۶ با دست زده شد و آن سولو تاریخی که همه را دریبل زد، پس از همان گل به ثمر رسید. شما در برنامه بلعکس این را گفتید.
اما بعد نوبت به بهرنگ علوی میرسد تا روایت بیپایهای را نقل کند: «مارادونا گفته وقتی نوجوان بودم، برادر بزرگترم مربیام بود. وقتی همه را دریبل زدم و گل زدم، مرا تعویض کرد چون دروازهبان را دریبل نزده بودم!»
چند نکته خطاب به علوی:۱. مارادونا تنها دو برادر داشت که هر دو کوچکتر از او بودند. پس «برادر بزرگتر مربی» از کجا آمد؟۲. در هیچ کجای دنیا مربی مهاجمِ گلزن را به بهانه دریبلزدن یا نزدن دروازهبان تعویض نمیکند.
اینها نه روایت تاریخیاند و نه خاطره معتبر؛ فقط نمونهای دیگر از همان اظهار نظرهایی که بیدانش و بیپایه، جا میافتند و تکرار میشوند.
به دوست مشترکتان عادل فردوسیپور توصیه میکنم، کتاب مارادونا اثر گیم بالاکه را که ترجمه کرده به شما کادو بدهد تا حداقل بدیهیات زندگی او را بشناسید.